گُرگ و میش

دِریـــــا مُــــوجِ کاکا

گُرگ و میش

دِریـــــا مُــــوجِ کاکا

گُرگ و میش

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

چند وقت است چسبیده ام به اینکه فلانی در حقم جفا کرده و فلانی بی معرفت است و جواب خوبی بدی شده و این چرت و پرتها. هی به زبان می گویم آدم کینه ای نیستم و در واقع هم نمی خواهم آن آدم باشم اما مدام در سرم تلافی می گذرد. اینکه مثلا این سفارش را به بهترین نحو انجام میدهم تا به اقای ایکس ثابت کنم که درست است سنگ پیش پایم شد اما بالاخره موفق شدم. تمامِ عشق و علاقه ام را به کار گذاشته ام کنار و چسبیده ام به این که به فلانی ثابت کنم من هم توانستم. خب که چه؟!
گاهی فکر می کنم از اینجا تا خودِ واقعی ام خیلی فاصله دارم. باید به جان خودم بیفتم و شروع کنم به تراشیدن این جان. زندگی را انقدر سخت گرفته ام که صبحها نمیخواهم از خواب بیدار شوم و به شب که میرسم میخواهم دیرتر صبح شود.
+ دشمن من هم نمی تواند این کاری که من با روح و جان خود می کنم را بکند.
در راه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی