گُرگ و میش

دِریـــــا مُــــوجِ کاکا

گُرگ و میش

دِریـــــا مُــــوجِ کاکا

گُرگ و میش

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

من از ماجرای پلاسکو بیخبر بودم. دیشب باخبر شدم. بعد از دیدن فیلم ریزش ساختمان، با خود گفتم چند آدم زیر آن آوارها دلشان می خواهند دوباره نفس بکشند و چند آدم دلشان می خواهند چشمهایشان را ببندند. یک بستن برای همیشه. یک خواب برای همیشه!

حالا هرکسی را می بینم یا می خوانمش، می گویند و می نویسند بیچاره فرزندان آتش نشانها، بیچاره همسرهایشان! بیچاره مادرهایی که چشم انتظار ماندند.
چند نفر با خودشان گفتند بیچاره آن آتش نشانِ زیرِ آوار؟!
که اگر می گفتند چه می شد؟!

دیگر دوربینهایشان را زوم نمی کردند به آن ساختمان. شاید! سدِ راه که هیچ، کمک می شدند برای نجات.

+طاقت بیاور. تو را نباید از دست داد.
در راه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی